باران که می بارد تو در راهی / از دشت شب تا باغ ِ بیداری

از عطر عشق و آشتی لبریز / با ابر و آب و آسمان جاری

تا عطرِ آهنگ تو می رقصد / تا شعر باران تو می گیرد . . .

*

*

قطره بارون ممکنه کوچک دیده بشه ٬ اما یک گل تشنه ٬ همیشه منتظر باریدنشه

یک اس ام اس ممکنه ساده برسه ٬ اما قلب فرستندش خیلی به یادته . . .

*

*

وقتی دلم برات تنگ می شه میرم پشت ابرها زار زار گریه می کنم

پس یادت باشه هر وقت بارون میاد دل من برات تنگ شده . . .

*

*

مرا چه باک ز باران

که گیسوان تو چتری گشوده اند

مرا چه باک ز مرگ

که بوسه های تو پیغام های قیامند

بدرودهای تو

تکرارهای سلامند

*

*

نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون ، زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون

ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستارست ، مثل من شکسته از این نامه های پاره پارست



موضوعات مرتبط: شعر نو کوتاه "باران" ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 8 تير 1392برچسب:, | 18:4 | نويسنده : ابراهیم بلالایی |

 پنجره ی باران خورده ات را باز کن

چند سطر پس از باران

چشمهایم را ببین که هوایت دیوانه شان کرده

دلم برایت تنگ است

*

*

نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد

ولی باران نمیدانند که من دریایی از دردم

به ظاهر گرچه میخندم ولی اندر سکوتی تلخ میگریم . . .

*

*

بغضهای مرطوب مرا باور کن ، این باران نیست که میبارد

صدای خسته ی قلب من است که از چشمان آسمان بیرون میریزد . . .

*

*

اگر میدونستی چقدر دوستت دارم

برای اومدنت بارون رو بهانه نمیکردی

رنگین کمان من

*

*

شیشه پنجره را باران شست

از دل من اما

چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟

*

*

باز باران آمد

از هوا یا ز دو چشم خیسم؟

نیک بنگر!

چه تفاوت دارد . . .



موضوعات مرتبط: شعر نو کوتاه "باران" ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 8 تير 1392برچسب:, | 17:43 | نويسنده : ابراهیم بلالایی |

 * * * * * *

کاش وقتی آسمان بارانی است ، چشم را با اشک باران تر کنیم

کاش وقتی که تنها میشویم ، لحظه ای را یاد یکدیگر کنیم . . .

*

*

روزای بارونی قطره های بارون رو بشمار

اگه بند اومد روی رفاقت من حساب کن ، نه کم میاد و نه بند میاد . . .

*

*

چقدر این دوست داشتن های بی دلیل خوب است

مثل همین باران بی سوال

که هی می بارد

که هی اتفاق آرام و شمرده شمرده می بارد!



موضوعات مرتبط: شعر نو کوتاه "باران" ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 8 تير 1392برچسب:, | 17:17 | نويسنده : ابراهیم بلالایی |